تقریبا تمام منطقه درسکوتی غیر عادی فرو رفته بود هیچ تیری به سمت خطوط شلیک نمی شد ، برادران سید علی محمدی راد ، محمود همایون نژاد ، حبیب غیبی کاملا توسط حاج آقا صلواتی توجیه شده بودند موارد لازم از طریق آنها به نیرو های مستقر در خاکریز یاد آوری شد ، نیروها نیز سلاح های خود را برای مقابله آماده کرده بودند و به اندازه کافی مهمات در اطراف خود تهیه کردند .

حدودا ساعت 12 شب بود که به یکباره سکوت منطقه شکسته شد و همانند اسلحه ای که بر روی رگبار قرار گرفته باشد منطقه توسط دشمن زیر آتش سنگین توپخانه و تانک ها قرار گرفت ، دشمن با تمام ادوات موجود خود خط مقدم را می کوبید فتح تپه برای عراق بسیار مهم بود چرا که  از سمت راست در دنباله سلسله جبال یا به عبارتی آخرین کوه متصل به سلسله جبال بود و از سمت چپ به دشتی که به حلبچه می رسید منتهی می گردید و عراقی ها  با فتح آن از دشت به بالای تپه می رسیدند  و تسلط بر منطقه پیدا می کرد ند  به همین منظور سعی داشتند تا تحت هر شرایطی آن را پس بگبرند .

شاید به جرائت می توان گفت هر یک دقیقه یک گلوله تانک به سنگری که ما در آن موضع گرفته بودیم اثابت می کرد که سنگر به دلیل داشتن استحکام لازم خراب نشد و فقط موج انفجاری که باعث ایجاد خلاء در محل اثابت گلوله می گردد با عث خاموش شدن فانوس می گردید و همه جا در تاریکی فرو می رفت که بلافاصله آن را روشن می کردم .

پس از انجام آتش تهیه سنگین دشمن در محل ، نوبت به هجوم نیروهای پیاده برای تصرف تپه رسیده بود که در قسمت هائی از خط با نیروها در گیر و قادر به نفوذ نشده بودند ولی در قسمت هائی که خط را شکسته بودند با نفوذ به پشت خط ، یک راست قبل از هجوم به سنگر ها به سمت  تپه حرکت کرده بودند .   گزارشات رسیده از برادران محمدی راد ، غیبی ، همایون نژاد حاکی از آن بود که عراقی ها تپه را تصرف کرده اند و از سمت آن که مشرف به پشت خط ما بود به سمت نیروها شلیک می کردند ودر شب به راحتی نور متصاعد شده از لوله اسلحه هایشان که به سمت ما شلیک می کردند قابل مشاهده بود . تعدادی از نیروها زخمی و تعدادی نیز به شهادت رسیده بودند و من مرتب پیام حاجی صلواتی را به مقر گزارش می دادم .

وضعیت در گیری و آتش پشتیبانی دشمن برای جلوگیری از ورود نیروهای کمکی به خط ادامه داشت . حاجی تقاضای نیروی پشتیبانی کرده بود و ما منتظر بودیم تا نیروها هرچه سریعتر خود را به خط برسانند و از طرفی  ضمن مقاومت در برابر عراقی ها وبستن راه نفوذ بیشتر آن ها مسیر را برای حضور نیروهای پشتیبانی باز نگه داریم .

زمانی که شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد مشخص می گردد ........ پس ای شیپور چی بنواز

یادش گرامی که عجب جمله زیبائی گفته بودند شهید بزرگوار دکتر چمران را می گویم .

پایان قسمت دوم (11/7/90.)